متن های عاشقانه و غم انگیز آذر ۹۲
ای رفته ز دل ، رفته ز بر ، رفته ز خاطر
بر من منگر تاب نگاه تو ندارم
بر من منگر زانکه به جز تلخی اندوه
در خاطر از آن چشم سیاه تو ندارم…
ای رفته ز دل ، راست بگو ! بهر چه امشب
با خاطره ها آمده ای باز به سویم؟
گر آمده ای از پی آن دلبر دلخواه
من او نیم او مرده و من سایه ی اویم..
سیمین بهبهانی
::
::
باید از بهترین دوست ترسید…
چون هیچ کس روح تو را آنقدر عریان ندیده
که جای دقیق زخم ها را بداند !
::
::
قدیم تر ها چقدر بهانه برای “ملاقات” و “محبت” زیاد بود !
چشمه ی آب ، کوزه ی سنگین ، راه طولانی !
آب را که لوله کشی کرده اند همه چیز خراب شده !
::
::
دلم یه رمان میخواد…
اولش من و تو باشیم…..
آخرش ما…